سابقه و نحوه قانون گذاری در ج.ا.ا.
حجت الاسلام علیاکبریان در مقدمه بحث به سابقه قانونگذاری و نهادهای مرتبط با این موضوع اشاره کرد و گفت: «در نظام قانونگذاری جمهوری اسلامی که مجلس شورای اسلامی قانونی را تصویب میکند، اعم از طرحی که خودش میدهد یا لایحهای که دولت میدهد، بعد از تصویب به شورای نگهبان میرود» و افزود:«یکی از معیارهای قضاوت بر مصوبه مجلس شورای اسلامی این است که آیا مصوبه مغایر اسلام هست یا نه. یکی از مهمترین ضوابط مغایرتش مغایرت با احکام اسلام است».
مدرس خارج فقه حوزههای علمیه، با اشاره به پیشینه و سبک کار نهادهای قانونگذار در جمهوری اسلامی ایران گفت: «در دورههای اول همین دو نهاد بودند؛ شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی. خیلی وقتها چالشهایی پیدا میشد و شورای نگهبان مصوبهای را خلاف احکام اسلام تشخیص میداد. آن موقع نظر حضرت امام(ره) این بود که شورای نگهبان خودش عناوین ثانویه را لحاظ کند ولی روند به این سمت رفت که شورای نگهبان عملاً عناوین ثانویه را نمیخواست لحاظ کند که منجر به اصلاحی در قانون اساسی شد و مجمع تشخیص مصلحت تأسیس و به قانون اساسی اضافه شد».
موارد و ضوابط قانونگذاری مغایر با احکام شرع
استاد علی اکبریان سپس به تبیین حدود و ثغور بحث خود پرداخته و در این زمینه گفت: «آنچه که من میخواهم در اینجا عرض کنم این است که مجمع تشخص مصلحت امروز در چه مواردی و با چه ضوابطی حق دارد که قوانینی را که مغایر با احکام اسلام هست تصویب کند. این اصل مشکل است و میخواهیم ببینیم که چه نظرهای فقهی راجع به آن وجود دارد».
ادبیات مختلف بحث در دورههای گوناگون
وی با اشاره به اینکه در ادبیات قدیم این بحث ذیل «اختیارات فقیه» بحث میشد که امور حسبه در دو سطح مضیق و موسع را شامل میشد.
در دورهای دیگر ادبیات بحث به سمت «اختیارات حاکم اسلامی» رفت. مثلا علامه طباطبائی در بحث تعدد زوجات فرمود که حاکم اسلامی میتواند در حیطه مباحات قوانینی را وضع کند که جلوی ظلم را بگیرد، عدالت را تأمین کند و این مباحات را ممنوع نماید و به عبارت دیگر مباحات را مقید کند به یک شرایطی مثل اذن قاضی.
شهید صدر در کتاب اقتصادنا نظریه منطقه الفراغ را مطرح کرد که آن هم در وادی مباحات است، مباحات به معنی الاعم یعنی هر آنچه که واجب نیست و حرام نیست یعنی مباح به معنیالاخص مستحب مکروه.
همه این امور حیطه اختیاری است که حاکم اسلامی میتواند در آنجا قانون وضع کند. قانون هم بحث الزام است یعنی مثلاً ممنوع کند یا اجبار کند و بگوید این کار باید بشود و این کار حق ندارد بشود و این میشود خلاف مباح و خلاف حکم شرعی، حکم شرعی ما اباحه است در هر سه قسم اباحه به معنی الاعم و الان حاکم میخواهد خلاف اینها قانون وضع کند.
استاد علی اکبریان ادامه داد: برخی گستردهتر از دایره مباحات یعنی منطقه الفراغ، دایره الزامیات را هم وارد کردهاند و گفتهاند حاکم اسلامی میتواند در یک شرایطی، واجبی را ممنوع کند و حرامی را جایز کند و حضرت امام(ره) که فرمودند حج تعطیل شود، یعنی این که در یک دایره حکم الزامی حکومت بیاید یک حکم ولایی صادر کند و قانونی وضع کند که مخالف با آن حکم الزامی است.
استاد خارج فقه حوزه، درباره معیار این گروه بیان کرد: این است که اگر دو حکم الزامی با هم تزاحم کردند و این دو حکم حیثیت اجتماعی داشتند، تصمیمگیری درباره این تزاحم بر عهده حکومت است نه احاد مردم. حالا حکومت میآید در این ظرف تزاحم به نفع حکم اهم، قانونی را بر خلاف حکم غیر اهم وضع میکند که آن حکم اهم رعایت شده باشد.
ایشان همچنین گفت: در این بین بعضی شاگردان شهید صدر مثل استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله حائری، ظرف تزاحم را طوری تفسیر کردند که گویا میخواهند داخل منطقه الفراغ جای دهند. ایشان میفرماید در ظرف تزاحم آن حکم غیر اهم، الزامی نیست و فقط حکم اهم الزامی باقی میماند، حکم غیر الزامی داخل مباحات و منطقه الفراغ میشود و آن وقت اختیارات حکومت میآید. ایشان میخواهند بگویند که میشود نظریه منطقه الفراغ شهید صدر را به دایره الزامیات توسعه دهیم.
احکام وضعی هم در اختیار حکومت است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سپس به تبیین نظریه خود پرداخت و گفت: بنده نظریهای را ارائه دادهام که با این نظریه احکام وضعی هم به اختیارات اضافه میشود؛ چون میدانید که احکام وضعی داخل در منطقه الفراغ نیست، منطقه الفراغ یعنی فقط مباحات. آن نظریه تزاحمی هم که گفته شد و احکام واجب و حرام هم داخلش شد، فقط احکام تکلیفی الزامی را شامل میشود. حکم وضعی طرف تزاحم قرار نمیگیرد. تزاحم برای دو حکم تکلیفی است.
استاد علی اکبریان درباره چگونگی قرار دادن احکام وضعیه در حیطه اختیارات حکومت نیز گفت: اگر یک عنوان ثانوی و یک ضرورتی اقتضا کرد که حکومت یک حکم وضعی را در ظرف زمان خاصی به طور موقت مخالفت کند مثلاً چیزی را که شارع آن را واجب دانسته حکومت بگوید من اینرا به خاطر این عنوان ثانوی که عارض شده میخواهم تصحیح کنم؛ به طور مثال چنین معاملهای که در شریعت باطل است و شورای نگهبان هم رد کرده را مجمع تشخیص مصلحت ذیل عنوان ثانوی جایز بداند. یعنی میخواهم بگویم که آیا چنین اختیاری را میشود به مجمع تشخیص مصلحت داد که یک باطلی را تصحیح کند و یا صحیحی را از نظر خودش باطل اعلام کند؟ این معاملهای را که شریعت باطلش نکرده من به عنوان این عنوان ثانوی باطل میکنم. مثالهای در مقالاتی که در این باب نوشته شده هست.
استاد علی اکبریان در بخش دوم بحث، در حلقات سه گانهای به تبیین و اثبات مدعای خود پرداخت و سپس نقدهای ناقدین را پاسخ داد.
لازم به ذکر است کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی فقه دولتسازی اسلامی، توسط موسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه با نظارت کمیته کرسیهای نظریهپردازی حوزههای علمیه برگزار میشود.
بررسی الگوی فقهی دولت اسلامی بر اساس دوگانه نظریه رهبری ـ نظریه دولت...
ما را در سایت بررسی الگوی فقهی دولت اسلامی بر اساس دوگانه نظریه رهبری ـ نظریه دولت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5feqhedolat5 بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 12:45